عقب انداختن کارها یکی از متداولترین دلایلی است که آدمها هیچوقت به اهدافشان نمیرسند. آیا خودتان را برای به عقب انداختن کارهایتان گناهکار میٔدانید؟ تعریف من از شخصی که کارهایش را مدام عقب میاندازد این است: «شخصی که سرش خیلی شلوغ است و همه کار میکند، اما هیچوقت مهمترین کارهایی که باید انجام بدهد را نه مشخص میکند و نه انجام میدهد.»
آیا هنگامی که نوبت به انجام کارهایی میرسد که میدانید باید انجامشان دهید، یکی از بهانههای زیر را میآورید؟
- الان حوصله انجام دادنش رو ندارم.
- کلا دوست ندارم انجامش بدم.
- نمیدونم اول باید چی کار کنم.
- واقعا وقت نمیشه که انجامش بدم.
- اونقدرها هم ضروری نیست.
اگر بله، به یاد داشته باشید که عقب انداختن کارها، رویاهای شما را میکشد! دیگر زمانش رسیده که این عادت بد را بپذیرید و همین حالا فکری به حالش بکنید. برای این منظور با مجله واگویه همراه شوید تا شما را با ۵ راه برای متوقف کردن عادت به عقب انداختن کارها آشنا کنیم.
عامل بوجود آورنده تاخیر
همهی ما گاها انجام بعضی از کارها را به تاخیر میاندازیم. من دوست دارم چیزی که میخواهم دربارهاش صحبت کنم را اسمش را بگذارم «عامل تاخیر». این عامل تاخیر جایی برای رفتن یا کاری برای انجام دادن است که ما، صرفا به جهت اینکه سر خودمان را گرم کنیم و آن کاری که واقعا باید انجام دهیم را انجام ندهیم، متوسل به آن میشویم.
در اولین مراحل شروع کسب و کار من، این عامل تاخیر نظافت بود! با توجه به اینکه من بعنوان یک مادر، در خانه میخواستم کسب و کار خودم را گسترش دهم، نمیتوانستم پیش از آنکه خانه کاملا تمیز باشد و همهی لباسهای چرک را شسته باشم کاری انجام دهم. اگر یک کار مهمی را باید انجام میدادم، بهانهی من برای تاخیر در شروع آن کار این بود که خانهام بهم ریخته است. من نمیتوانستم وقتی لباسهای چرک کپه کپه در قسمتهای مختلف خانه پخش و پلا شده بود، روی کارم تمرکز کنم.
در آخر برای اینکه بتوانم از دست این عامل تاخیر نجات پیدا کنم، (جدای از اینکه کسی را استخدام کردم تا کارهای خانه را انجام دهد) آنچه که باعث میشد کارهایی که باید انجام دهم را به عقب بیندازم شناسایی کردم، و تلاش کردم تا هر کاری را در زمان خودش به سرانجام برسانم. شما هم میتوانید چنین کاری انجام دهید. دقایقی وقت بگذارید و مواردی که در ادامه این مقاله به آنها اشاره میکنیم را مد نظر قرار دهید. شما هم باید عوامل تاخیر خودتان را شناسایی کرده و آنها را در یک گاو صندوق پنهان کنید تا بتوانید به سمت هدفتان حرکت کنید.
۱. بدانید که به کجا میروید
اگر که به شما بگویم به یک گربه که در حال خوردن موز است و یک تیشرت سبز هم به تنش کرده است فکر نکنید، سریعا چه چیزی به فکر شما خطور خواهد کرد؟ پس ماییم که باید به ذهنمان بگوییم به چه چیزی فکر کند و به کجاها برود. ذهن ما خودش خود به خود نمیتواند روی اهداف ما تمرکز کند، باید حواسش را به آنچه میخواهیم معطوف کنیم.
هدف شما چیست؟ به کجا میخواهید بروید؟ کاری که امروز باید انجام بدهید چیست؟ درباره این وظایف خیلی کوچک و جزئی فکر کنید. آنوقت شروع به نوشتن آنها کنید و زمانی که احتیاج به تمرکز دارید، برای خودتان یک یادآور (reminder) تنظیم کنید.
۲. به دیگران بگویید که در حال حرکت به سمت کجا هستید
اگر قرار است به دنبال کسی بروید و کمی در خیابانها بچرخید تا حال و هوایتان عوض شود، بهرحال دیر یا زود دنبالشان خواهید رفت، درست است؟ نیازی نیست به او بگویید که راه افتاده و در بین مسیر هستید، اما اگر به او بگویید، بخاطر حفظ آبروی خودتان هم که شده، به احتمال زیاد دیگر امکان ندارد که بین راه بی خیال شوید و به سمت منزلتان برگردید.
پس اجازه دهید دیگران بدانند به سمت چه هدفی در حال حرکت هستید تا روی شما حساب باز کنند، آنگاه به احتمال کمتری از حرکت به سمت هدفتان باز میایستید. اهدافتان را با افراد مهم در زندگی خود به اشتراک بگذارید.
۳. عوامل انحراف را شناسایی کنید
دوباره این مورد هم مانند عامل تاخیر است. من یک مثال شخصی درباره نظافت منزل را به شما توضیح دادم. من میدانم که هروقت از کاری خودداری میکنم، به جای آن شروع به نظافت و منظم کردن منزل میکنم، و این عامل انحراف من از کاری که باید انجام بدهم است. عامل بوجود آورنده تاخیر شما چیست؟ چه کاری یا چه شئ براقی حواس شما را از آن کار بزرگی که باید انجام بدهید پرت میکند و شما از مسیرتان به سمت اهداف مورد نظر منحرف میکند؟
۴. بدانید که بیشتر از یک راه وجود دارد
آیا میدانستید که فقط یک راه برای رسیدن به هدفتان وجود ندارد؟ مهم نیست که چطور به هدف خود برسید، فقط مهم است که به آن برسید. همیشه بیشتر از یک راه وجود دارد. نگران جزئیات کوچک نباشید؛ فقط درباره چیزهایی خودتان را به آب و آتش بزنید که میدانید در رساندن شما به مقصد موثرند. جدای از این، سعی کنید از طی مسیر لذت ببرید، و آنقدر هم اعتماد به نفس داشته باشید که خواهید رسید.
۵. روی پایان کار تمرکز کنید
آیا زمانی را که در حال یاد گرفتن دوچرخه سواری بودید یادتان میآید؟ بنظر میرسد که تمرکز کردن روی راندن دوچرخه چیزی بود که نمیتوانستید از آن اجتناب کنید. زندگی ما نیز به همان سمتی میرود که بیشتر بر آن تمرکز داشته باشیم. مغز ما برای پردازش منفیها باید کلی به خودش زحمت بدهد، پس سعی کنید روی مثبتها تمرکز کنید. به کجا میخواهید بروید؟ میخواهید به چه هدفی دست یابید؟ از همین حالا، فارغ از تمام چیزهایی که میتوانند ممکن است خوب پیش نروند، روی پایان کار و روی چیزهای مثبت تمرکز کنید.
بسیار خب، یادتان باشد برای اینکه بتوانید مسیر را به سلامت طی کنید و به مقصد و هدف خود دست یابید، باید دائما مخزن خود را شارژ کنید! باید از میزان انرژی و انگیزه خود محافظت کنید. بدین ترتیب، سعی کنید اطرافتان با افرادی پر از انگیزه و انرژی احاطه پیدا کند، کسانی که شما را به جلو هل میدهند، و همچنین از افرادی که شما را پایین میکشند دور بمانید.
چه کسانی و چه چیزهایی مخزن انرژی شما را پر میکنند؟ فعالیتها، آدمها، و هر چیزی که حال شما را خوب و انرژی شما را افزایش میدهد بنویسید. آنوقت برای اینکه بیشتر با این افراد و این فعالیتها درگیر باشید برنامه ریزی کنید.