مشکل منتظر ماندن تا فردا، برای انجام کارها، این است که وقتی سرانجام فرا میرسد، امروز نامیده میشود. امروز، فردای دیروز است. پس سوال این است که: با فرصت آن چکار کردیم؟ اکثرا، فردا را همانند دیروز به بطالت میگذرانیم…
درست مانند امروز. همهی آنچه میتوانست بدست آید به راحتی میتواند به شکست بدل شود، برخلاف نیت ما، تا زمانیکه ما ناچارا متوجه شویم که چیزی که میتوانست وجود داشته باشد به ناگه از چنگمان خارج شده، روزی بی استفاده در زمانی.
مطلب مرتبط: جیم ران کیست؟ یکی از پرطرفدارترین اساتید موفقیت
چکار باید کرد تا رویایتان را زندگی کنید؟
همهی ما باید مکررا مکث کنیم تا به خودمان یادآوری کنیم ساعت تیک تاک میکند و زمان در حال گذر است.
همهی ما باید مکررا مکث کنیم تا به خودمان یادآوری کنیم ساعت تیک تاک میکند و زمان در حال گذر است. همان ساعتی که از اولین لحظهای که شروع به نفس کشیدن کردیم شروع به کار کرد و روزی از کار می ایستد. زمان، برابر کنندهی همه ی بشریت است.،همهی بهترین و بدترین هرکداممان را بدون تبعیض گلچین کرده است.
زمان به ما فرصت میدهد اما نیاز به اضطرار دارد، وقتی بازی زندگی به اتمام برسد، هیچ شانس مجددی وجود ندارد تا اشتباهاتمان را اصلاح کنیم. زمانی که میگذرد، برایش برنده و بازنده فرقی ندارد. اهمیتی نمیدهد که چه کسی برنده میشود و چه کسی مردود. اهمیتی به عذر، عدالت و تساوی نمیدهد. تنها نکتهی ضروری این است که چگونه بازی کردیم.
بدون توجه به سن شخص، یک حس اضطراری وجود دارد که باید آنها را به انجام فعالیت سوق دهد، در همین لحظه. ما باید دائما از ارزش هر لحظهی زندگیمان آگاه باشیم، لحظاتی که بهنظر غیر مهم میآیند که حتی از دست رفتنشان نیز دیده نمیشود.
ما هنوز همهی زمانی را که نیازمندیم، داریم. ما هنوز خیلی مجال داریم، هنوز خیلی فرصت داریم، خیلی سالها که نشان دهیم چه در توان داریم که انجام دهیم. فردایی خواهد بود، هفتهای، ماهی و سالی. اما اگر حس اضطرار را در خود پرورش ندهیم، آن پنجرههای کوتاه از زمان متاسفانه به هدر خواهند رفت، درست مثل همان هفتهها و ماهها و سالهایی که پیش از آنها از دست رفته بودند. منبع و تدارکات جاودانی وجود ندارد.
پس همانگونه که شما به رویاها و اهداف فردا و آیندهتان فکر میکنید، آن گامهای مهم اولیه را بردارید… همین امروز!