خبرنامه ایمیلی

سبک زندگی کسب و کار

با هدف گذاری به روش اسمارت آشنا شوید

هدف گذاری

هر انسانی در زندگی اش اهدافی دارد که قطعا دوست دارد به آنها برسد و در این راه تلاش های بسیاری نیز انجام می دهد. معنای موفقیت هم رسیدن به همین اهداف است. اما باید بدانیم دقیقا جه مسیر و چه روشی را در پیش بگیریم! در ادامه با واگویه همراه باشید تا با هم بیشتر در ابن باره آگاه شویم.

باید بدانید که روی کاغذ آوردن هر چیزی به معنای واقعی معجزه می کند. اگر شما نیز سعی کنید اهدافتان را بر روی کاغذ بیاورید، این باعث می شود که آنها دیگر از شکل رویا و آرزو در بیایند و بتوانند در آینده رنگی واقعی به خود بگیرند. پس از آنکه اهداف مشخص شدند، باید یک برنامه و سیری را بر اساس آن اهداف در پیش بگیرید و مطابق آنها اقدام کنید.

شما تا زمانی که ندانید دقیقا چه هدفی دارید، قطعا نمی توانید وارد اجرا کردن و اقدام مراحل برای دستیابی به آن بشوید. برای این کار، یک روشی به نام روش “اسمارت” وجود دارد که به کارگیری آن باعث میشود شما در تعیین اهدافتان، موفقتر عمل کنید.

اسمارت در واقع اختصار واژه های زیر می‌باشد:

Specific: مشخص
Measurable: قابل اندازه گیری
Attianable: دست یافتنی
Realistic / Relevant: واقع گرایانه / مرتبط
Time Bound: در محدوده زمانی مشخص

۱. هدف شما باید مشخص باشد

این مورد بدین معنیست که آیا شما به طور دقیق و مشخص می دانید که چه چیزی را میخواهید به دست بیاورید؟

پس هدفهایتان را باید به روشنی برای خود تعریف کنید که مبهم نباشند و دقیقا بدانید به دنبال چه هستید. بسیار مهم است که هدفتان مشخص باشد چرا که در این صورت شانس بیشتری برای دستیابی به آن دارید در مقایسه با زمانی که فقط یک هدف کلی را در نظر دارید. برای اینکه یک هدف مشخص برای خود داشته باشید، ابتدا باید سعی کنید به سوالات زیر پاسخ دهید:

چه چیزی؟ چه چیزی می خواهید به دست بیاورید؟
چه کسی؟ چه کسی در هدفتان درگیر است و نقش دارد؟
کی؟ یک بازه ی زمانی برای خود معین کنید.
کجا؟ یک مکان را برای اجرای هدفتان مشخص کنید.
چرا؟ علل و فواید رسیدن به هدفتان را مشخص کنید.

به طور مثال فرض کنید هدفتان این است که می خواهید اندامی زیبا داشته باشید. خب همان طور که ملاحظه می کنید این یک هدف کلی می باشد. اما اینکه برای خود مشخص کنید که تصمیم دارید ۲ روز در هفته به باشگاه ورزشی بروید، این دیگر یک هدف جزئی است.

۲. هدف باید قابل اندازه گیری باشد

هر هدفی که دارید سعی کنید برای آن یک معیار و ملاک صحیح در نظر بگیرید. مزیتی که این کار دارد این است که باعث می شود میزان پیشرفتتان را به درستی متوجه شوید و در میابید که چقدر به هدفتان نزدیک شده اید.

هدفی قابل اندازه گیری است که هنگامی که به آن دست یافتید، متوجه شوید که چه چیزهایی را درک میکنید.در واقع باید بفهمید در آن زمان دقیقا چه احساسی دارید. اگر حس کردید نیاز است اهدافتان را به عناصر قابل اندازه گیری تبدیل کنید، باید این کار را انجام دهید.

حسن دیگری که اندازه گیری کردن اهدافتان دارد، این است که هنگام دستیابی به هدف، دقیقا متوجه خواهید شد که آیا این همان چیزی بود که می خواستید؟

اما برای اینکه متوجه شوید اصلا هدفتان قابل اندازه گیری هست یا نه، باید از خودتان سوال کنید: “چه طوری ؟ چه میزان و به چه اندازه می فهمم که به هدفم رسیدم؟”

۳. هدف باید دست یافتنی باشد

زمانی که شما برای خودتان هدفی تعیین می کنید، باید بدانید که تا چه حد واقعا می توانید به آن دست یابید؟ آیا اصلا هدفتان با مهارت ها و توانایی هایتان انطباق دارد؟

به طور کلی باید بررسی کنید و ببینید که آیا هدفتان دست یافتنی است یا خیر؟ باید بالا پایین کنید و تمام جوانب را در نظر بگیرید. دقت کنید تمام زحماتی که برای رسیدن به هدفتان می کشید، چه از زمانی که میگذارید و یا چه از وقت و هزینه هایی که می کنید، ارزشش را داشته باشد که به هدفتان برسید.

به طور مثال اگر مهارت خاصی و یا استعداد و هزینه ای برای خرج کردن هدفتان نداشته باشید، مطمئن باشید که کارتان به شکست می انجامد.

پس دقت کنید که از اول به طور هوشمندانه پیش بروید و سعی کنید برای اینکه هدفتان عملی شود، برنامه ریزی دقیقی داشته باشید.
به خاطر بسپارید تنها کسی که می تواند متوجه شود آیا هدفی برایش دست یافتنی است یا خیر فقط و فقط ” خودتان ” هستید!

۴. واقع گرایانه باشد!

هدفی که انتخاب می کنید می تواند علاوه بر اینکه واقعی باشد، بسیار هم بلندپراوزانه باشد. جالب اینجاست که اگر هدفی بالا و والا داشته باشید انگیزه تان برای رسیدن به آن بیشتر شده و به تبع تلاش بیشتری هم می کنید.

این که هدفی برایتان واقعی باشد یا نه کاملا به شخص خودتان بستگی دارد.چرا که خیلی اهداف از دید خیلی ها غیر ممکن و بوده و اصلا در واقعیت نمی گنجیده، اما دیگران توانسته اند به آنها دست یابند. تنها راهی اینکه بدانید هدفتان واقعی می باشد یا نه، این است که به خودتان برگردید و ببینید آیا کاملا به هدفتان و نیل به آن باور دارید یا نه؟ اینکه در خودتان می بینید یا نه، نکته ی بسیار مهمی می باشد.

۴.۱. یا اینکه مرتبط باشد

باید بدانید هدفی که دارید اصلا به شما ربطی دارد یا نه؟ فرض کنید شما می خواهید در سراسر جهان مشهور شوید و یا یک شغل بسیار بزرگ برای خود متصور می شوید. برای این تصمیمات باید به خودتان، مهارت هایتان و استعدادهایتان برگردید و نگاه کنید.باید ببینید در حدی هستید که بتوانید به آن اهداف برسید یا نه؟ نکته ی بسیار مهم این است که از خودتان بپرسید اصلا چرا و به چه دلیلی می خواهید به آن هدف برسید؟ نیتتان از نیل به آن هدف چیست و آیا با رسیدن به هدف، به هر آنچه که قلبا می خواستید رسیده اید؟

۵. هدف شما باید بازه زمانی مشخص داشته باشد

اگر شما یک بازه ی زمانی مشخصی را برای خودتان معین نکنید، طبیعتا هیچ اقدام و کار عملی ای را نیز حس نمی کنید. ممکن است با خودتان بگویید “بالاخره یک موقعی پیش می آید که انجامش می دهم.” مطمئن باشید این بهانه ها و این امروز و فرداها تا ابد طول می کشد و در آن صورت هیچ وقت نمی توانید به اهدافتان دست پیدا کنید.

نظر شما چیست؟

برای ارسال نظرتان اینجا کلیک کنید