خبرنامه ایمیلی

سبک زندگی

هوش هیجانی چیست و چگونه آنرا تقویت کنیم؟

هوش هیجانی چیست

احتمالا تاحالا بارها عبارت هوش هیجانی به گوشتان خورده است. این عبارت، چیزی است که برای شاد بودن و موفقیت در زندگی، به اندازه توانایی ذهنی شما اهمیت دارد! از این رو، در این مقاله درباره اینکه اصلا هوش هیجانی چیست، چرا اهمیت دارد و چگونه می‌توانیم آنرا تقویم کنیم با زبان ساده برایتان توضیحاتی آورده‌ایم. با مجله واگویه همراه باشید.

هوش هیجانی یا EQ چیست؟

هوش هیجانی (Emotional Intelligence) که هوش عاطفی یا EQ هم نامیده می‌شود توانایی درک، کاربرد و مدیریت احساسات فردی به شیوه مثبت، به منظور کاهش استرس، ارتباط موثر، همدلی با دیگران، غلبه بر چالش‌ها و خنثی کردن درگیری‌ها است.

هوش هیجانی به شما کمک می‌کند روابط قوی‌تری ایجاد کنید، در مدرسه و کار موفق شوید و به اهداف فردی و شغلی‌تان دست پیدا کنید. همچنین به شما کمک می‌کند با احساسات‌تان ارتباط برقرار کنید، نیت را به عمل تبدیل کنید و در مورد مسائلی که برایتان مهم هستند تصمیمات آگاهانه بگیرید.

هوش هیجانی معمولا با چهار ویژگی همراه است:

خود مدیریتی
می‌توانید احساسات و رفتارهای خودجوش را کنترل کنید، احساسات‌تان را با روش‌های سالم مدیریت کنید، ابتکار عمل داشته باشید، به تعهدات خود پایبند باشید و با شرایط متغیر تطبیق پیدا کنید.

خودآگاهی
می‌توانید احساساتی که دارید و تاثیر آنها روی افکار و رفتارتان را تشخیص دهید. می‌توانید نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید و اعتماد به نفس پیدا کنید.

آگاهی اجتماعی
می‌توانید همدلی کنید. می‌توانید احساسات، نیازها و نگرانی‌های دیگران را درک کنید، از نظر اجتماعی احساس راحتی کنید و پویایی قدرت در یک گروه یا سازمان را تشخیص دهید.

مدیریت روابط
می‌توانید روابط خوب را توسعه دهید یا حفظ کنید، به راحتی ارتباط برقرار کنید، برای دیگران الهام‌بخش باشید و روی آنها تاثیر بگذارید، در تیم عملکرد خوبی داشته باشید و درگیری‌ها را مدیریت کنید.

چرا هوش هیجانی مهم است؟

چرا هوش هیجانی مهم است؟

همان طور که می‌دانیم باهوش‌ترین افراد لزوما موفق‌ترین یا راضی‌ترین افراد نیستند. احتمالا کسانی را می‌شناسید که از لحاظ علمی بسیار با استعدادند، ولی از لحاظ اجتماعی ضعیف بوده و در کار یا روابط فردی ناموفق هستند.

توانایی فکری یا ضریب هوشی (IQ) به تنهایی برای موفق شدن در زندگی کافی نیست. بله، درست است که IQ به قبول شدن در دانشگاه کمک می‌کند، اما هوش هیجانی یا EQ است که به مدیریت استرس و احساسات در مواجهه با امتحانات به شما کمک می‌کند! IQ و EQ دو مفهوم جدا از هم هستند و زمانی بیشترین کارایی را دارند که از یکدیگر کمک بگیرند.

اگر تمایل دارید بدانید هوش هیجانی بر روی چه چیزهایی در زندگی شما تاثیر گذار است، لیست زیر را ببینید.

عملکرد در مدرسه یا محل کار
هوش هیجانی بالا به شما کمک می‌کند پیچیدگی‌های اجتماعی مدرسه یا محل کار را پشت سر بگذارید، دیگران را هدایت کنید و به آنها انگیزه بدهید. همچنین باعث می‌شود در کاری که می‌کنید عالی باشید. بسیاری از شرکت‌ها هنگام ارزیابی کاندیدهای یک شغل مهم هوش هیجانی را به اندازه توانایی فنی مهم در نظر می‌گیرند و قبل از استخدام از تست‌های EQ استفاده می‌کنند.

سلامت جسمانی
اگر نمی‌توانید احساسات‌تان را مدیریت کنید احتمالا قادر به مدیریت استرس‌تان هم نیستید. این مساله می‌تواند منجر به مشکلات سلامتی جدی شود. عدم کنترل استرس، فشار خون را افزایش می‌دهد، سیستم ایمنی را ضعیف می‌کند، ریسک حمله قبلی و سکته را افزایش می‌دهد، باعث ناباروری می‌شود و روند پیری را تسریع می‌کند! اولین گام برای تقویت هوش هیجانی یاد گرفتن نحوه مدیریت استرس است.

سلامت روانی
عدم کنترل احساسات و استرس، روی سلامت روانی هم تاثیرگذار هستند و باعث آسیب‌پذیری در برابر اضطراب و افسردگی می‌شوند. اگر قادر به درک احساسات‌تان نیستید، نمی‌توانید با آنها کنار بیایید یا مدیریت‌شان کنید، به سختی خواهید توانست با دیگران روابطی قوی ایجاد کنید. این امر به نوبه خود باعث احساس تنهایی و انزوا شده و مشکلات سلامت روانی را تشدید می‌کند.

روابط اجتماعی
با درک احساسات و نحوه کنترل آنها بهتر می‌توانید حسی که دارید را بیان کنید و احساسات دیگران را درک کنید. در نتیجه می‌توانید ارتباط موثرتری داشته باشید و روابط قوی‌تری در کار و زندگی شخصی ایجاد کنید.

هوش اجتماعی
همگام بودن با احساسات شخصی، یک فایده اجتماعی دارد، یعنی شما را به دیگران و دنیای اطراف متصل می‌کند. هوش اجتماعی شما را قادر می‌کند دوست را از دشمن تشخیص دهید، علاقه دیگران به خودتان را اندازه‌گیری کنید، استرس را کاهش دهید، سیستم عصبی‌تان را از طریق ارتباط اجتماعی متعادل‌سازی کنید و احساس دوست داشته شدن و شادی کنید.

چگونه هوش هیجانی را تقویت کنیم؟

مهارت‌هایی که برای تقویت هوش هیجانی ضروری هستند را هر زمانی می‌توان یاد گرفت. با این حال، باید به خاطر داشته باشید که آشنا شدن با EQ با به کار بردن این دانش در زندگی فرق دارد! صرف این که بدانید باید کاری انجام دهید به این معنا نیست که این کار را خواهید کرد، مخصوصا وقتی غرق استرس می‌شوید که بر بهترین قصدهایتان غلبه می‌کند!

برای تغییر دائمی رفتارتان به شیوه‌ای که زیر بار فشار جا نزنید، باید نحوه غلبه کردن بر استرس در لحظه و در روابطی که دارید را یاد بگیرید تا از لحاظ عاطفی آگاه باشید. مهارت‌های کلیدی برای تقویت هوش هیجانی و بهبود توانایی مدیریت احساسات و ارتباط با دیگران عبارت‌اند از:

  • خودمدیریتی
  • خودآگاهی
  • آگاهی اجتماعی
  • مدیریت رابطه

در ادامه با هر کدام از این مهارت‌ها بیشتر آشنا خواهیم شد.

خود مدیریتی

برای این که EQ را به کار بگیرید باید بتوانید از احساسات‌تان برای گرفتن تصمیمات سازنده در مورد رفتارتان استفاده کنید. وقتی استرس بیش از حد داشته باشید ممکن است کنترل احساسات و توانایی عملکرد متفکرانه و درست را از دست بدهید.

به زمانی فکر کنید که غرق استرس بودید. آیا درست فکر کردن یا اخذ تصمیمات منطقی برایتان راحت بود؟ احتمالا نه. وقتی استرس بیش از حد داشته باشید توانایی درست فکر کردن و ارزیابی احساسات‌ خودتان یا دیگران را از دست می‌دهید.

احساسات اطلاعات مهم در مورد خودتان و دیگران هستند، ولی در مواجهه با استرس که باعث می‌شود از حاشیه امن خارج شویم، ممکن است سردرگم شده و کنترل خود را از دست بدهیم. با توانایی مدیریت استرس و حفظ حضور عاطفی یاد می‌گیرید اخبار ناراحت کننده را دریافت کنید ولی اجازه ندهید بر افکار و کنترلی که روی خودتان دارید تاثیر بگذارند.

می‌توانید انتخاب‌هایی داشته باشید که باعث شود احساسات و رفتارهای خودجوش‌تان را کنترل کنید، احساسات‌تان را با روش‌های سالم مدیریت کنید، ابتکار عمل داشته باشید، به تعهدتان پایبند باشید و با شرایط متغیر تطبیق پیدا کنید.

هوش هیجانی و خود آگاهی

خودآگاهی

مدیریت استرس اولین گام برای ایجاد هوش هیجانی است. علم دلبستگی اشاره می‌کند تجربه احساسی که در حال حاضر دارید احتمالا بازتابی از تجارب اولیه زندگی‌تان است. توانایی مدیریت احساسات اصلی مانند خشم، ناراحتی، ترس و شادی اغلب به کیفیت و ثبات تجارب احساسی اولیه که در زندگی داشته‌اید بستگی دارد.

اگر در دوران نوزادی مراقبت‌کننده‌ای داشته‌اید که احساسات‌تان را می‌فهمید و برای آنها ارزش قائل بود، احتمالا احساسات‌تان در دوران بزرگسالی به دارایی‌های ارزشمندی تبدیل شده‌اند. ولی اگر تجارب احساسی‌تان در دوران نوزادی گیج‌کننده، تهدیدکننده یا دردناک بوده، احتمالا تلاش می‌کنید از احساساتتان فاصله بگیرید.

ولی توانایی برقراری ارتباط با احساسات شخصی، کلید درک نحوه تاثیرگذاری احساس روی افکار و اعمال است. وقتی تجربه‌تان لحظه به لحظه تغییر می‌کند آیا احساسات شناور و پشت سر هم را تجربه می‌کنید؟

آیا احساساتتان با احساسات جسمی در جاهایی مثل شکم، گلو یا سینه همراه است؟ آیا احساسات و عواطفی مانند خشم، ناراحتی، ترس یا شادی که هر کدام در حالات ظریف چهره معلوم هستند تجربه می‌کنید؟

آیا می‌توانید احساساتی را تجربه کنید که به قدری قوی هستند که می‌توانند توجه شما و دیگران را جلب کنند؟ آیا به احساساتتان توجه می‌کنید؟ آیا آنها را در تصمیم‌گیری در نظر می‌گیرید؟

اگر هر کدام از این تجربه‌ها برایتان ناآشنا باشد، احتمالا احساساتتان را سرکوب کرده یا خاموش کرده‌اید. برای ایجاد EQ و رسیدن به سلامتی عاطفی باید دوباره با احساسات اصلی‌تان ارتباط برقرار کنید، آنها را قبول کنید و با آنها راحت باشید. کلید این کار تمرین ذهن‌آگاهی (mindfulness) است.

ذهن‌آگاهی به معنای تمرکز عمدی روی حال بدون قضاوت کردن است. پرورش ذهن‌آگاهی ریشه در بودیسم دارد، ولی بیشتر ادیان شامل نوعی دعای مشابه یا تکنیک مدیتیشن هستند. ذهن‌آگاهی دغدغه ذهنی که نسبت به فکر کردن دارید را به قدردانی از حال، احساسات فیزیکی و عاطفی تبدیل کرده و چشم‌انداز بزرگ‌تری از زندگی فراهم می‌کند. ذهن‌آگاهی باعث آرامش و تمرکز شده و در طول زمان باعث خودآگاهی بیشتر می‌شود.

آگاهی اجتماعی

آگاهی اجتماعی شما را قادر می‌سازد نشانه‌های عمدتا غیرکلامی که دیگران مدام برای برقرار کردن ارتباط به کار می‌برند را تشخیص داده و تفسیر کنید. با این نشانه‌ها می‌توانید عواطف واقعی دیگران، تغییر وضعیت عاطفی‌شان در هر لحظه و چیزی که واقعا برایشان مهم است را درک کنید.

وقتی گروهی از افراد نشانه‌های غیرکلامی مشابه ارسال کنند، می‌توانید پویایی قدرت و تجارب عاطفی مشترک گروه را متوجه شده و درک کنید. به بیان کوتاه، همدل هستید و از لحاظ اجتماعی احساس راحتی می‌کنید.

برای ایجاد آگاهی اجتماعی باید اهمیت ذهن‌آگاهی در فرایند اجتماعی را درک کنید. روی هم رفته، وقتی حواستان نباشد، به چیزهای دیگر فکر کنید، یا به سادگی غرق موبایل شوید، نمی‌توانید نشانه‌های غیرکلامی نامحسوس را ببینید و درک کنید.

آگاهی اجتماعی مستلزم این است که در لحظه حضور داشته باشید. در حالیکه بسیاری از ما به توانایی انجام چند کار به صورت همزمان افتخار می‌کنیم، این بدان معناست که تغییرات عاطفی نامحسوسی که در دیگران رخ می‌دهد و به درک کامل آنها کمک می‌کند را نمی‌بینیم!

اگر افکار دیگر را کنار بگذارید و روی خود تعامل تمرکز کنید، احتمال بیشتری دارد به اهداف اجتماعی-تان دست پیدا کنید. دنبال کردن جریان پاسخ‌های عاطفی یک فرد دیگر یک فرآیند بده بستان است که در آن باید به تغییرات تجربه عاطفی خودتان هم توجه کنید.

توجه کردن به دیگران خودآگاهی‌تان را کاهش نمی‌دهد. با سرمایه‌گذاری زمان و تلاش برای توجه کردن به دیگران، در واقع در مورد وضعیت عاطفی و ارزش‌ها و باورهایتان بینش کسب می‌کنید. برای مثال، اگر از شنیدن برخی از دیدگاه‌های دیگران احساس راحتی نمی‌کنید، یک چیز مهم در مورد خودتان یاد گرفته‌اید.

تقویت هوش اجتماعی

مدیریت رابطه

همکاری خوب با دیگران فرآیندی است که با آگاهی عاطفی و توانایی تشخیص دادن و درک تجربه دیگران شروع می‌شود. وقتی آگاهی عاطفی وجود داشته باشد، می‌توانید مهارت‌های اجتماعی/عاطفی بیشتری توسعه دهید که باعث می‌شوند روابط‌تان کارآمدتر، پرفایده‌تر و راضی‌کننده‌تر شود.

از نحوه کاربرد موثر ارتباط غیرکلامی آگاه شوید. باید از فرستادن پیام‌های غیرکلامی به دیگران در مورد افکار و احساسات‌تان اجتناب کنید. ماهیچه‌های زیاد صورت، مخصوصا ماهیچه‌های اطراف چشم، بینی، دهان و پیشانی کمک می‌کنند احساسات‌تان را بدون حرف منتقل کنید و همچنین عواطف دیگران را نیز متوجه شوید.

بخش عاطفی مغز همیشه روشن است، و حتی اگر پیام‌های آن را نادیده بگیرید دیگران این کار را نمی‌کنند. تشخیص پیام‌های غیرکلامی که به دیگران می‌فرستید می‌تواند نقش بزرگی در بهبود روابط‌تان داشته باشد.

از شوخ‌طبعی و بازی کردن برای رفع استرس استفاده کنید. شوخ‌طبعی، خندیدن و بازی کردن پادزهرهای طبیعی استرس هستند. آنها فشار را کاهش داده و کمک می‌کنند همه چیز را در یک چشم‌انداز ببینید. خندیدن سیستم عصبی را متعادل می‌کند، استرس را کاهش می‌دهد، باعث ایجاد آرامش می‌شود، ذهن را هشیار می‌کند و همدلی را افزایش می‌دهد.

یاد بگیرید به اختلاف به عنوان فرصتی برای نزدیک‌تر شدن به دیگران نگاه کنید. اختلاف و درگیری در روابط انسانی اجتناب‌ناپذیر است. هیچ دو نفری نمی‌توانند همیشه نیازها، ایده‌ها و انتظارات مشابه داشته باشند. با این حال، این چیز بدی نیست. حل اختلاف به شیوه‌ای سالم و سازنده می‌تواند باعث تقویت اعتماد بین افراد شود. وقتی اختلاف تهدید یا مجازات در نظر گرفته نشود، باعث تقویت آزادی، خلاقیت و امنیت در روابط می‌شود.

نمونه‌های واقعی زندگی از هوش هیجانی

کاربرد در محل کار: داستان سارا را در نظر بگیرید، مدیری که به خاطر هوش هیجانی بالایش شناخته شده است. او با گوش دادن فعالانه به تیم خود، درک نگرانی‌های آنها و ارائه بازخورد سازنده، محیط کاری را تقویت و سازنده می‌کند. این اتفاق منجر به افزایش رضایت کارکنان، کاهش تعارضات و بهره وری بالاتر در تیم او شده است.

حل تعارض: در محیط یک شرکت، محمود، یکی از مدیران ارشد، به طور موثری درگیری طولانی مدت بین دو بخش را حل کرد. او از طریق گفتگوهای همدلانه، دلایل اصلی این موضوع را شناسایی کرده، و دیگران را به ارتباط آزاد تشویق کرد و مصالحه را تسهیل کرد. این اتفاق نه تنها روابط حرفه ای را بهبود بخشید، بلکه کیفیت کار تیمی را نیز ارتقا داد.

والدین و هوش هیجانی: مریم، مادر دو نوجوان، از هوش هیجانی برای برقراری ارتباط با فرزندانش در زمان‌های چالش‌برانگیز استفاده می‌کرد. او با اعتبار بخشیدن به احساسات آنها، بیان درک و آموزش نحوه مدیریت احساسات آنها، اعتماد و ارتباطات باز ایجاد کرد. این ارتباط عاطفی نه تنها پیوند خانوادگی آنها را تقویت کرد بلکه به رشد عاطفی فرزندان او نیز کمک کرد.

موفقیت کارآفرینی: حامد که یک کارآفرین است، موفقیت خود را به هوش هیجانی بالای خود نسبت می‌دهد. او با درک احساسات و نیازهای مشتریان و همکارانش به طور مؤثر در مورد کار مذاکره می‌کند، شراکت های پایدار ایجاد می‌کند و تعارضات را حل می‌کند. این هوش هیجانی به او کمک کرده تا یک کسب و کار پر رونق با مشتریانی وفادار ایجاد کند.

این مثال‌های واقعی، قدرت تحول‌بخش هوش هیجانی را در محیط‌های مختلف نشان می‌دهند. از محل کار و خانواده گرفته تا سرمایه‌گذاری‌های کارآفرینانه و ابتکارات اجتماعی، افراد با هوش هیجانی بالا چالش‌ها را دنبال می‌کنند، ارتباطات معنی‌داری ایجاد می‌کنند و محیط‌های مثبت را پرورش می‌دهند و تأثیر عمیق هوش هیجانی را بر موفقیت شخصی و حرفه‌ای‌شان نشان می‌دهند.

بسیار خب؛ اقرار می‌کنیم که پاراگراف‌های آخر این مطلب کمی سنگین شدند. اما امیدواریم که مفهوم کلی هوش هیجانی را درک کرده باشید، و حالا بتوانید با اطلاعات جدیدی که بدست آوردید این هوش خود را تقویت کنید. اگر برایتان سوالی بوجود آمده حتما بپرسید، و اگر شما هم در این زمینه تجربه یا مطالعاتی داشتید با ما و دیگران به اشتراک بگذارید.

نظر شما چیست؟

برای ارسال نظرتان اینجا کلیک کنید