مارک زاکربرگ هم بنیانگذار فیسبوک، برنامه نویس و کارآفرین آمریکایی در سال ۱۹۸۴ در نیویورک به دنیا آمد. او هنگامی که دانشجوی دانشگاه هاروارد بود، با کمک دانشجویان رشته کامپیوتر بخصوص اندرو مککالم، داستین موسکویتز و کریس هاگز به تأسیس فیسبوک اقدام کرد. کسب و کاری که نه تنهای دنیای وب را دگرگون کرد، بلکه او را به فهرست ثروتمندترین افراد دنیا راه داد.
او اکنون به عنوان مدیر اجرایی در فیسبوک فعالیت میکند و در بین ۱۰ نفر اول در فهرست ثروتمندترین افراد جهان است. ادامه این نوشته را بخوانید تا بیشتر با زندگی او و مسیر پیشرفتش آشنا شوید.
زندگی شخصی مارک زاکربرگ
مارک زاکربرگ در سال ۱۹۸۴ در نیویورک، و در یک خانواده تحصیل کرده به دنیا آمد. او تنها پسر ادوارد زاکربرگ دندانپزشک و کارن کمپنر روانشناس بود! مارک از سنین نوجوانی از کامپیوتر استفاده میکرد و برنامهنویسی میکرد و خیلی زود استعداد خود را در این زمینه نشان داد. او با کمک پدرش برنامهنویسی BASIC را شروع کرد.
یادگیری و پیشرفتش بهقدری سریع بود که پدرش مجبور شد یک معلم خصوصی برنامهنویسی را استخدام کند تا آموزشهای او را پیش ببرد. مارک در سن ۱۲ سالگی با استفاده از BASIC، یک نرمافزار پیامرسان خانگی به نام ZuckNet ساخت که تمام کامپیوترهای خانه و مطب پدرش را به هم متصل میکرد و اجازه میداد پیامها بین خانه و مطب منتقل شوند!
مارک در دوران دبیرستانش به آکادمی فیلیپس اکستر (Phillips Exeter Academy) رفت و در رشتهی علوم ادبیات نتایج فوقالعادهای کسب کرد! او همچنین کاپیتان تیم شمشیر بازی آکادمی بود، ولی بیش از هر چیزی تمرکزش بر برنامهنویسی و توسعه نرمافزار بود! زاکربرگ در سال ۲۰۰۳ پریسیلا چان را برای اولین ملاقات کرد. چان متولد بوستون آمریکا بود و پدر و مادرش از پناهندگان ویتنامی چینی بودند.
چان از اولین افرادی بود که به فیسبوک پیوست؛ یعنی درست یک روز پس از راهاندازی رسمی این شرکت به عضویت آن درآمد! در سال ۲۰۱۲ مارک زاکربرگ با پریسیلا چان ازدواج کرد و در سال ۲۰۱۵ صاحب دختری به نام ماکسیما چان زاکربرگ شدند.

تحصیلات مارک زاکربرگ
مارک زاکربرگ در سال ۲۰۰۲ وارد دانشگاه هاروارد شد و در سال دوم به چهره معروف برنامهنویسی کمپ دانشگاه تبدیل شد! او برنامهای به نام Course Match نوشت که به دانشجویان کمک میکرد در مورد انتخاب واحد خود با توجه به انتخابهای کاربران دیگر تصمیمگیری کنند.
مسیر شغلی مارک زاکربرگ
شاید بتوان گفت که مارک زاکربرگ، پیش از فیسبوک چهار استارتاپ جدی دیگر داشت که هیچگاه به موفقیت چشمگیری نرسیدند. یکی از این استارتاپها Synapse نام داشت!
مارک در دوران دبیرستان، یک مدیا پلیر هوشمند به نام سیناپس (Synapse) برای فایلهای MP3 توسعه داد. این برنامه به دقت لیست آهنگهای کاربر را بررسی میکرد و حدس میزد آهنگهای بعدی مورد علاقه شخص چیست! مایکروسافت و AOL علاقه شدید خود را به این برنامه نشان دادند ولی مارک پیشنهاد خرید آنها را رد کرد و درخواست آنها برای همکاری را نپذیرفت!
یکی دیگر از این استارتاپها FACEMASH بود. دانشجویان هاروارد کتابچههایی به نام فیسبوک داشتند که دربرگیرنده عکس و اسامی افرادی بود که در خوابگاه دانشجویی زندگی میکردند. مارک وبسایتی طراحی کرد که بهطور تصادفی عکس چند دانشجو را نشان میداد و از کاربران میخواست فرد جذابتر را انتخاب کنند!
فیسمش خیلی زود بین دانشجویان به شهرت رسید، اما از آنجایی که بدلیل حجم بالای استفاده از آن اینترنت دانشگاه را با اختلال مواجه کرده بود، و همچنین عدهای هم از استفاده عکسشان در این شبکه ناراضی بودند، مجبور به مسدود کردن این وبسایت شد.
در فوریه سال ۲۰۰۴ مارک برنامهنویسی وبسایت جدیدی را با دامنه thefacebook.com آغاز کرد. این وبسایت در ابتدا برای دانشگاه هاروارد طراحی شد، اما در کالجها و دانشگاههای دیگر هم گسترش پیدا کرد. این پروژه خیلی سریع رشد کرد و مارک تصمیم گرفت تحصیلاتش در دانشگاه را رها کند و تمام وقت خود را به این وبسایت اختصاص دهد!
در تابستان همان سال مارک با پیتر تیل که یکی از موسسین PayPal بود ملاقات کرد و توانست او را راضی کند مبلغ ۵۰۰ هزار دلار روی فیسبوک سرمایهگذاری کند. او و تیمش به خانه کوچکی نقل مکان کردند که تبدیل به دفتر کاری آنها شد. هنگامیکه زاکربرگ و شریکش ادواردو ساورین متوجه شدند که ۴۰۰۰ کاربر در فیسبوک نامنویسی کردهاند، تصمیم گرفتند برنامه نویسان جدیدی به خدمت بگیرند.

نقل قولهای الهام بخش از مارک زاکربرگ
- بزرگترین ریسک، ریسک نکردن است. در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است، بهترین و تنها استراتژی برای شکست ریسک نکردن است.
- شاید مردم یک ایده عالی داشته باشند که واقعا دنیا را تکان دهد، اما اگر به آن باور نداشته باشند، هیچوقت این ایده به واقعیت نزدیک نخواهد شد.
- مردم تصور می کنند که نوآوری به معنای داشتن یک ایده خوب است، اما به نظر من به معنای حرکت سریع و آزمودن موارد متعدد میباشد.
- مردم برای گفته های شما اهمیتی قائل نیستند، آنچه شما ساخته اید برای آنها مهم تلقی می شود.
- پرسشی که هر روز از خود می پرسم این است: آیا در حال انجام مهم ترین کار ممکن هستم؟
- فیسبوک با هدف تبدیل به یک شرکت ساخته نشده است، بلکه هدفی اجتماعی را پیش رو داشته و این ماموریت تبدیل جهان به مکانی بازتر و مرتبطتر است.
- به گمان من یک قانون ساده در کسب و کار وجود دارد، چنانچه شما در مراحل نخست اقدام به انجام کارهای آسان تر کنید، رشد و پیشرفت بیشتری را تجربه خواهید کرد.
- من مثل یک بچه کوچکم. به راحتی حوصله ام سر میرود و رایانه من را جذب خودش میکند. این دو (بی حوصلگی و رایانه) دو عامل اساسی هستند.
- همه در هاروارد میتوانند شغل پیدا کنند و پول در بیاورند. اما همه در هاروارد نمیتوانند یک شبکه اجتماعی داشته باشند. من برای این بیش از یک منبع درآمد و بیش از هر کس دیگری ارزش قائلم. دوست ندارم برای کارهایی که میکنم نرخ تعیین کنم.
حقایقی درباره مارک زاکربرگ
- مارک زاکربرگ از زمانی که نوجوان بود برنامه نویسی میکرد! او در ۱۲ سالگی یک پیامرسان کامپیوتری برای مطب پدرش برنامهنویسی کرد که به منشی اجازه میداد بدون صحبت کردن حضور یک بیمار جدید را به اطلاع پدرش برساند.
- در سال ۲۰۱۱ پروفایل مارک زاکربرگ در Google+ بیشترین فالوورها را به خودش اختصاص داده بود!
- مارک زاکربرگ هم همچون استیو جابز، بعنوان دستمزد مدیریت خود در فیسبوک سالی ۱ دلار حقوق میگیرد!
- رنگ فیسبوک به این دلیل آبی انتخاب شد، چون مارک زاکربرگ کوررنگی دارد و رنگهای قرمز و سبز را درست تشخیص نمیدهد!
- او برنامهنویسی را از کتاب C++ for Dummies یاد گرفت!
- کمپانیهای بسیار بزرگی همچون NewsCorp، MySpace، Viacom، Yahoo، NBC، Microsoft و Google برای خرید فیسبوک اقدام کردند اما مارک دست رد به سینه همه آنها زد!
- او همسرش را برای اولین بار در صف دستشویی ملاقات کرد!
- یک تیم ۱۲ نفره مامور هستند تا صفحه شخصی مارک در فیسبوک را زیر نظر داشته باشند، به کامنتها پاسخ دهند و برای آنجا محتوا تولید کنند!
از مسیر موفقیت مارک چه میآموزیم؟
سفر مارک زاکربرگ از اتاق خوابگاه کالج تا ایجاد بزرگترین پلتفرم شبکه اجتماعی جهان، فیس بوک، درسهای ارزشمندی را برای کارآفرینان مشتاق به ارمغان میآورد. یکی از نکات اصلی اهمیت نوآوری است. توانایی زاکربرگ برای انطباق مداوم فیس بوک با نیازهای در حال تغییر کاربران و پیشرفتهای تکنولوژیکی بر اهمیت ماندن در چشم انداز دیجیتال تاکید می کند. تاکید او بر تجربه کاربری، ارزش مشتری مداری را به ما میآموزد و بر نیاز به درک و رسیدگی به خواستههای مخاطب تاکید دارد.
مقاومت زاکربرگ در مواجهه با چالشها درس مهم دیگری است. با وجود شکستهای متعدد، او استقامت کرد و اهمیت سرسختی و توانایی درس گرفتن از شکستها را نشان داد. بعلاوه، چشم انداز او برای آینده، که در پروژه هایی مانند Meta مشهود است، بر اهمیت برنامهریزی بلندمدت و شجاعت سرمایه گذاری در سرزمینهای ناشناخته تاکید میکند.
علاوه بر این، تعهد زاکربرگ به مسئولیت اجتماعی، همانطور که از طریق ابتکاراتی مانند طرح چان زاکربرگ (برنامه بلند پروازانه مارک زاکربرگ و همسرش برای تشخیص، پیشگیری و درمان تمام بیماریهای بشر) دیده میشود، اهمیت بازپرداخت به جامعه را نشان میدهد. این روحیه بشردوستانه بر مسئولیتی که افراد موفق در قبال ارتقای دیگران و ایجاد تغییرات مثبت در جهان دارند، تأکید می کند.
در اصل، داستان موفقیت مارک زاکربرگ به ما اهمیت انطباق پذیری، انعطاف پذیری، بینش و آگاهی اجتماعی را میآموزد و ما را در مسیرهای خودمان به سمت موفقیت و تأثیرگذاری راهنمایی می کند.