خبرنامه ایمیلی

کسب و کار

۶ نکته که بهتر بود قبل از شروع کسب‌وکارم می‌دانستم

شروع کسب و کار

وقتی شرکتم را افتتاح کردم داستان‌های ترسناکی از بعضی مالکان کسب‌وکار در مورد تجاربی که داشتند می‌شنیدم. برای مثال تا صبح نخوابیدن و تلاش برای پیدا کردن راهی برای پرداخت دستمزدها یا شروع کار از گاراژ خانه مادرشان در سال اول.

با اینکه با خوشحالی می‌توانم بگویم این دو تجربه را تا به امروز نداشته‌ام (بزنم به تخته!)، تجربه‌های دیگری را پشت سر گذاشته‌ام. بعضی از آنها در سال‌های ابتدایی کسب‌وکار به من کمک کردند، ولی چند مورد هم مانع پیشرفتم شدند.

اگر امروز می‌توانستم به عقب برگردم، دوست داشتم قبل از شروع کسب و کارم یک نفر این شش نکته را به من می‌گفت.

۱. نه گفتن را یاد بگیر

چون قبل از راه‌اندازی کسب‌وکار خودم تجربه کار کردن در آژانس‌های مختلف را داشتم، تقریبا می‌دانستم که دوست دارم بعد از افتتاح شرکتم چه نوع مشتریانی داشته باشم. ولی بابت این مساله باید به کسانی که برایم ارزش داشتند و محترم بودند نه می‌گفتم، چون محصول یا خدماتم برای آنها مناسب نبود یا بودجه کافی برای خرید از شرکت من نداشتند.

نه گفتن برای هر مالک کسب‌وکاری سخت است، چون به معنای واقعی کلمه پول را رد می‌کنید، ولی می‌دانستم که مهم‌ترین وظیفه‌ام ایجاد محیط کاری مطلوب برای خودم و تیم کاری‌ام است.

۲. انرژی و زمانت را مدیریت کن

کارآفرینان همیشه به دنبال راه‌های سریع‌تر و بهتر برای انجام کارها هستند. به همین خاطر به راحتی می‌توان یک ساعت وقت آزاد در تقویم کاری را به دو تماس پشت سر هم اختصاص داد. آنچه به ما آموزش داده نمی‌شود مدیریت انرژی و صرفه‌جویی در مصرف آن است!

من هنوز در حال یاد گرفتن این رفتار هستم، ولی تلاش می‌کنم برای راه رفتن، نفس عمیق کشیدن، آب خوردن، استراحت کردن و فکر کردن در مورد کاری که تمام کرده‌ام و آماده شدن برای کاری که قرار است شروع کنم هم وقت بگذارم.

متاسفانه این یعنی گاهی اوقات بیش از حد در مورد چیزی که برایش زمان و انرژی می‌گذارید وسواس به خرج می‌دهید. همیشه تلاش می‌کنم مطمئن شوم زمانی که برای ملاقات با یک نفر رزرو می‌کنم برای چیزی است که واقعا کسب‌وکارم را بهتر می‌کند – یا این فرد را دوست دارم!

۳. کسب اعتبار می‌تواند سخت باشد

همیشه اعتبار شخصی بالا و بدهی کمی داشتم، ولی وقتی کسب‌وکارم را شروع کردم پیدا کردن بانکی که اعتبار بدهد تقریبا غیرممکن بود. حسابدارم مجبور شد برای باز کردن خط اعتبار تجاری ابتدایی‌ام کمک بگیرد، علاوه بر این من هم پس‌انداز شخصی‌ام را به عنوان وثیقه استفاده کردم.

چیزی که نمک روی زخمم پاشید این بود که میزان این اعتبار کمتر از پس‌اندازی بود که به عنوان وثیقه به بانک داده بودم. تقریبا چهار سال طول کشید تا یک بانک بزرگ خدمات بانکداری متناسب با اندازه کسب‌وکارم را فراهم کند.

اگر تصمیم گرفته‌اید یک کسب‌وکار راه‌اندازی کنید توصیه می‌کنم خیلی زود با کمک یک حسابدار و بانک‌های محلی گزینه‌های اعتبار در دسترس را بررسی کنید تا یک انتخاب واقع‌گرایانه داشته باشید.

۴. مهم‌ترین‌ها را شناسایی کنید و با آنها خوشرفتاری کنید

به عنوان یک مالک کسب‌وکار قطعا برای درک شایستگی‌های افراد به منظور ایجاد فرهنگی که می‌خواهید – و رسیدن به نتیجه – به زمان نیاز دارید. وقتی این شایستگی‌ها را شناسایی کردید، پیدا کردن افراد واجد شرایط به زمان بیشتری نیاز دارد.

برای من، مهم‌ترین‌ همکاران همیشه برای موفقیت ضروری بوده‌اند و باید درست با آنها رفتار شود. آنها نه تنها مباشر فرهنگ و الگوی اعضای جدید تیم هستند، بلکه مدام نوع خدمات مشتری که می‌خواهیم ارائه کنیم را نشان می‌دهند.

علاوه بر این، این اعضا معمولا مهم‌ترین مشتریان را جذب می‌کنند. من برای راضی نگه داشتن بهترین افرادم همیشه بهترین مزایا را برایشان فراهم کرده‌ام و اخیرا یک برنامه سهام‌داری برای افرادی که واقعا از جان و دل برای کسب‌وکار مایه می‌گذارند را هم شروع کرده‌ام.

۵. هم جنس بودن تضمین کننده نیست

یکی از تعجب‌آورترین چیزهایی که به عنوان کارآفرین با آن روبرو شدم این بود که زن بودن هنوز می‌تواند یک مانع باشد. به خاطر جنسیتم سوال‌های مسخره زیادی از من پرسیده شده است – مثلا آیا همسرم اجاره‌نامه را امضا می‌کند (البته که نه) یا چطور از بچه‌هایم نگهداری می‌کنم (تلاشم را می‌کنم ممنون که پرسیدید).

واقعا فکر می‌کردم بعضی از این مسائل دیگر قدیمی شده‌اند ولی متاسفانه هنوز اتفاق می‌افتند. آن چه به یک اندازه ناراحت‌کننده و تعجب‌آور بود این بود که گاهی اوقات برای کمک نمی‌توانید روی همکاران زن دیگر حساب باز کنید.

در حقیقت، چند بار زنان مانع کارم شدند در حالی که مردان بزرگ‌ترین پشتیبانان و طرفدارانم بودند. این تجارب اشتیاقم نسبت به ایجاد فرهنگی که در آن زنان و مردان یکدیگر را پشتیبانی می‌کنند و موفقیت فقط و فقط به خاطر عملکرد است را بیشتر کرده است.

۶. کسب‌وکار وقتی آسان‌تر است که فراوانی باشد

درست است – هر روز با این مساله روبرو می‌شوم و تفاوت زیادی در نحوه برخورد مالکان کسب‌وکار با همه چیز ایجاد می‌کند، از کار کردن با شرکا گرفته تا رفتار با رقیب. همیشه فکر می‌کردم کسب‌وکار کافی برای همه وجود دارد و خوشحالم که گروهی از آژانس‌های دیگر وجود دارد که می‌توانم برخی از مشتریان را به آنها ارجاع بدهم.

متاسفانه برخی از مالکان کسب‌وکار فکر می‌کنند فرصت‌ها محدود است و این ذهنیت اغلب تعداد چیزهای خوبی که سر راهشان قرار می‌گیرد را کاهش می‌دهد. اگر فکر کنید پتانسیل‌تان بی‌پایان است، همین طور می‌شود و اگر فکر کنید محدود است هم همین طور می‌شود!

شما فکر می‌کنید دیگر چه چیزهایی لازم است تا کارفرماها قبل از شروع کسب و کارشان از آن آگاه باشند؟

نظر شما چیست؟

برای ارسال نظرتان اینجا کلیک کنید